مناجات ماه رمضانی و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام
در خـشکـسالیام به گـلسـتان رسیدهام قحـطی زده به رحمت باران رسیدهام عمری ست غـرق لـذت مستانه بودهام امشب ببین که زار و پشیمان رسیدهام در را به روی بندۀ خود وا نمیکنی؟ حالا که سر به زیر و پریشان رسیدهام مانند طفـل گـمشدهای هستم ای حبیب در پشت خانه خسته و گریان رسیدهام آب از سرم گذشته و خشکیده چشمهام دست مـرا بـگـیـر به پـایـان رسیـدهام آغـوش باز و گـرم تو باعث شده اگر تا کـویت ای کـریـم شـتـابـان رسیدهام از بنـدگی و ذکـر و دعـا دور بـودهام با لـطـف اهـل بیت به قـرآن رسیـدهام حالم اگر بد است ولی شکر حق که در مـاه بـکـاء بـر شـه عـریـان رسـیـدهام دل مُردهام اگرچه، ولی خوب میشوم تـازه به روضۀ شه عـطشان رسیدهام این تـشنگـی کجا و لب تـشنـۀ حـسین آیا به درک روضـۀ جـانـان رسیدهام؟ خواهر دوید سوی برادر به ناله گفت: تا قـتـلگـاه زخـمی و بیجـان رسیدهام ای صید دست و پا زده در خون بلند شو من را ببین که پـاره گـریبان رسیدهام |